سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، دفتر اندیشه است . [امام علی علیه السلام]

بهشت

عدالت لفظی بسیار زیباست ودر طول تاریخ هر کس ماندگار و جاودانه شد به وسیله همین کلمه بود . هر قوم و قبیله ای که در تاریخ ثبت شد به واسطه رعایت و عدم رعایت عدالت بود .اولین منشور عدالت توسط ایرانیان نوشته شد و اولین و اخرین فرد عادل روی کره خاکی امیر المومنین علی ابن ابیطالب بود . من همیشه فکر میکردم اگر فردی بیاد و عدالت را در جامعه ما پیاده کنه ما هم مثل قبایل دیگه در تاریخ جاودانه خواهیم شد . تا اینکه فردی پیدا شد بنام احمدی نژاد با شعارهای عدالت خواهی . اما مشکل از اینجا شروع شد و باعث تغییر در افکار و عقاید من شد مشکل چی بود؟ اجرای عدالت در عمل و در ذهن یا بروی کاغذ فرق میکنه یعنی شما می توانی در ذهن خودت یک شهر یا مدینه فاضله بسازی و یا در کتاب شرح حال یک حکومت عادل را بنویسی ولی وقتی که می خواهی اون عدالت را در عمل اجرا کنی با مسایلی روبرو میشوی که اگر ابزار و وسایل لازم را نداشته باشی محکوم به شکست می شوی و این شکست از همه شکست ها بدتر هست چرا که شما با عمل اشتباهتون باعث شدین عدالت لکه دار بشه . در این مدت که از ریاست اقای احمدی نژاد میگذره من چیزی از عدالت در جامعه ندیدم جز شعار اونم فقط به این دلیل که ایشان ابزار اجرای عدالت را ندارند . نود درصد افرادی که با ایشان کار میکنند فقط دنبال کسب منفعت هستند افرادی که به عنوان مشاور انتخاب کرده همگی دنبال سوئ استفاده هستند . هیچ فرقی با زمان ریاست خاتمی و هاشمی نیست در زمان انها به یک طریق بار خودشان را بستند در این زمان به اسم عدالت خودی و غیر خودی دارن بار خودشان را میبندند. در زمان قبل پست مشاورت را به ادمهای هم مسلک خود می دادند و اونها هم با این عناوین به دنبال کاسبی بودند الان هم همین جور هست وزرائ قبلی همش برای منافع حزب و خانواده خود تلاش می کردند الان هم همینطور هست منتها الان به طریق دیگه این کار را می کنند . افرادی که در زمان قبل بر مسند کار بودند همگی از اشراف و سر مایه داران بودند الان هم کسانی که امده اند از همان قشر هستند . در اصل هیچ تغییری نکرده فقط این امده و ان یکی رفته . اما پیشنهاد من به رییس جمهور . اگر می خواهید انقلاب ما در تاریخ ثبت بشه باید از قبل ابزارهای عدالت را تهیه می کردی . اما مشکلات مملکت ما   

1) همه می دانند که تعداد جوانان در کشور ما زیاد هست و همه نیاز به شغل و ازدواج دارن و چون طبق دین و مذهب ما پسر ها باید برای ازدواج دارای شغل مناسب باشند تا بتوانند به خواستگاری دختر ها بروند پس باید ابتدا به دنبال یک شغل بگردند که مشکل از اینجا برای پسر ها اغاز می شود . شما اگر به ادارات دولتی و شرکتهای دولتی و خصوصی بزنید می بینید نود در صد کارمندان انها همه خانو هستند و همه مجرد . وپسر ها همه بیکار حالا چه کسانی و چه دست هایی در کار هست که این مشکل را درست می کنند خدا عالم است همه از بیکاری یا جذب ارتش می شوند یا نیروی انتظامی و تمام گزینش های ادارات فقط خانومها و مردهایی که اهل شهرستان باشند و چیزی از سیاست سر در نمی یارند را جذب میکنند و اکثر گزینش گر ها هم شهرستانی هستند اکثر کسانی که در ادارات دولتی کار میکنند اهل شهرستان هستند و بچه های تهران همه بیکار . و شما می بینید تمام دختر ها سر کار هستند و دارای درامد مناسب و پسر ها بیکا ر و اونوقت چه اتفاقی می افته ... دزدی تجاوز به زنها . ادم ربایی . ناامنی که همه به خاطر نبود کار و امنیت شغلی که مردها ندارند دست به اینکار ها می زنندبرای حل این مشکل باید ابتدا تمام سازمانها و مراکز دولتی از جذب دختر خانومها خوداری و کلیه جوانهایی که بیکار هستند را جذب کنند

2) مشکل اموزشی که همان رفتن به دانشگاه هست باید بر طرف شود . شما میبینید هفتاد درصد دانشجو ها دختر هستند و پسر ها چون استرس سر بازی و شغل مناسب را دارند پس نمی توانند تمر کز داشته باشند و چون دانشگاه تنها جایی هست که اینده شما را تایین و تظمین می کند بنابراین دچار مشکل می شوند در صورتی که دختر خانومها نه مشکل سربازی دارن و نه دقدقه شغل چون شوهرشان باید خرج و مخارج او را تامیین کند پس خیلی راحت درس میخوانند و قبول میشوند و چون ازادی که در دانشگاه دارند بیشتر از منزل پدریشان هست در نتیجه سعی بیشتری میکنند تا با قبولی در دانشگاه بتوانند ازاد باشندو می دانید رابطه دختر و پسر در دانشگاه مثل اب خوردن هست و بدون دردسردر اینجا باید دولت سهمیه ورودی اقایان را بیشتر از خانومها کند

3)حل معظل نیروی انتظامی . همه می دانند نود درصد کارکنان نیروی انتظامی بچه روستا و شهرستانهایی هستند که در انجا شغل مناسبی نیست و از سر ناچاری وارد این ارگان می شوندوقتی به این شخص اسلحه و ماشین اخرین سیستم و قدرت می دهیم دچار فساد می شود . برخورد نا مناسب این نیرو با مردم عدم رعایت مسایل اخلاقی عدم گزینش مناسب و نبود نظارت بر عمل کرد انها ونبود یک سیستمم حفاظت مناسب باعث می گردد دید مردم نسبت به حکومت عوض شود . شما اگر سری به کلانتری های تهران بزنید کاملا متوجه منظور من می شوید 0 برای حل این مشکل باید تمام نیروها از استان خودشان تامین گردد یعنی یک کسی که اهل زاهدان هست و کسی را در تهران ندارد نباید در تهران جذب و استخدام کرد هر کسی تو شهر خودش جذب نیرو بشود روسای کلانتری ها و کارمندان همه از همان شهر باشند چه اشکالی داره . سیستمم حفاظت خیلی ضعیف میباشد چون همه بچه شهرستانی هستندو فقط دنبال رسیدن به جایگاه و پول و غیره میباشند . وضع کلانتری های ما مثل قرون وسطی هست بازداشتگاههای کثیف بدون نور و همه چه دکتر چه سارق و چه قاتل تو یک اتاق هستند




امید کاوه ::: دوشنبه 85/12/14::: ساعت 2:57 عصر

هوالمحبوب

با مدعی نگویید اسرار عشق مستی

تا بی خبر بمیرد درخود پرستی

با سلام خدمت ازاد اندیشان حق پرست

چه زیبا خواهد شد اگر در این چند صباح زندگی که مهمان تن خویش هستیم. شاه کلید حقیقت، قفل دلهای خفته در نا اگاهی را بگشاید اگر گفتن حقیقت را بشناسیم واز قید و بند ارزشهای مادی دور شویم به واقع به این مطلب خواهیم رسیدکه ایرانی همواره یک ایرانی ازاده بوده وخواهد بود .

پسبیا از پیله های خواب بدر اییم واز خاکستر پروانه های عاشق در خواب مخمل دشتهای شقایق کنار

اشک مهتاب پشت نقاب انقلاب بیا عشق به وطن را باور کنیم




امید کاوه ::: شنبه 85/9/4::: ساعت 11:48 صبح

هم‌زمان با جنگ تبلیغاتی اسرائیل علیه رهبران حزب‌الله، نیروهای ائتلاف 14 مارس لبنان نیز به رهبری ولید جنبلاط و برخی دیگر از چهره‌های طایفی لبنان، جنگی نابرابر علیه حزب‌الله در پیش گرفته بودند. ولید جنبلاط در اظهارنظری نسنجیده و ناپخته که بوی توهین و اهانت به شیعیان لبنان از آن به مشام می‌رسید، توده‌های حزب‌الله را به تعقل بیشتر در حمایت از حزب‌الله فراخوانده بود و حزب‌الله لبنان را سازمانی سیاسی و حزبی فراگیر قلمداد کرده بود که پس از جنگ، به دنبال تسویه حساب‌های داخلی است. این در حالی است که حزب‌الله لبنان، یک نیروی مقاومت در سرزمین‌های لبنانی است که تا استمرار اشغالگری، حضور خود را در میدان مقاومت و کارزار نظامی، مشروع می‌داند، علاوه بر آن که حزب‌الله، عمل سیاسی کنونی خویش را تنها در خدمت اهداف مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی می‌داند.

از سویی دیگر، ائتلاف 14 مارس در بیانیه‌ا‌ی رسمی، نبرد 33 روزه حزب‌الله را تنها در خدمت به ایران و سوریه ارزیابی کرده بود و در مواضعی کنایه‌آمیز، خانواده‌های شهدای لبنان و مقاومت اسلامی این کشور را به تمسخر گرفته بود. از همه اینها گذشته، ولید جنبلاط و امین جمیل، در اظهاراتی مسلسل‌وار، خواستار خلع سلاح حزب‌الله در سایه استقرار ارتش لبنان در جنوب بودند؛ امری که گسترش دامنه آن، می‌توانست برخوردی اجتناب‌ناپذیر را بین حزب‌الله و ارتش به وجود آورد. در همین روزها، دولت لبنان در اقداماتی سؤال‌برانگیز، امور امنیتی مهمی از کشور، از جمله فرودگاه و بندر بیروت را به نیروهای خارجی واگذار کرده و حتی گفته می‌شود دشمن صهیونیستی را از میزان توانایی‌های ارتش لبنان در جنوب مطلع ساخته بود. در کنار این امور، نیروهایی از یونیفیل که هنوز ماهیت آنان و میزان عملیاتشان روشن نشده، اقدام به عملیات جاسوسی علیه حزب‌الله کرده بودند که بخشی از آن، مربوط به کشف توانایی‌های حزب‌الله پس از جنگ بوده است. از سویی دیگر، اقداماتی که از سوی گروه‌های رقیب حزب‌الله در لبنان انجام شده بود، یکی از مصادیق بارز آن، حذف سیاسی حزب الله در لبنان بود. آنها تسویه نیروهایی را در سازمان‌های نظامی و امنیتی آغاز کرده بودند که گمان می‌رفت ارتباطی با حزب‌الله داشته‌اند. یکی از مهم‌ترین عناصر اجرایی این طرح، «احمد فتفت»، سرپرست وزارت کشور و وزیر ورزش و جوانان بود که وابسته به جناح «المستقبل» مربوط به سعدالدین حریری است؛ اقدامات فتفت، اعتراض شدید حتی نمایندگان سازمان امل در پارلمان و دولت لبنان را برانگیخته بود.

در کنار همه این اقدامات، مواضع نخست‌وزیر سینیوره نیز جای دقت و تأمل داشت. او که از نظر وزن سیاسی، فاقد اهرم‌های لازم در جامعه سنی لبنان است و قابل مقایسه با چهره‌هایی چون مرحوم رشید کرامی، مرحوم رفیق‌الحریری، سلیم‌الحص و عمر کرامی نیست، آن چنان با امور برخورد می‌کرد که انگار، منجی جامعه لبنان است و اوست که لبنان را به ساحل ثبات و پایداری رسانده و گویی، فراموش کرده که این مقاومت اسلامی لبنان است که امروز به او و همه همفکرانش، امکان حضور در صحنه سیاسی لبنان را داده است. امروز همه در لبنان به خوبی می‌دانند که اگر مقاومت اسلامی در لبنان نبود و ترس از مقاومت در جان ارتش اسرائیل رخنه نمی‌کرد، لبنان همچنان بخش وسیعی از سرزمینش در اشغال ارتش اسرائیل باقی می‌ماند و اسرائیل هرگز از آن عقب‌نشینی نمی‌کرد.

فواد سینیوره، بر این باور است که این بار لبنان با دیپلماسی آزاد خواهد شد و نه با سلاح. او این موضع را در پیش گرفت تا از قدرت مانور حزب‌الله لبنان بکاهد و این نظریه را تقویت کند که دولت مرکزی لبنان، باید همه کاره باشد و همه ترسیم‌های نظامی و سیاسی در کشور، باید به دست دولت باشد و البته همان گونه که سیدحسن نصرالله تأکید دارد، این منتهای آرزوی شهروندان لبنانی است، اما دولت، فاقد قدرت مرکزی و توانایی‌هایی کافی است. بسیاری از کارشناسان لبنانی، اکنون از سینیوره می‌پرسند، اگر حقیقتا دولت خواستار حاکمیت ملی دقیق و کامل بر لبنان است، پس چگونه رئیس این دولت، حاضر می‌شود اطلاعات نیروها و قدرت نظامی ارتش کشور را رسما در اختیار ارتش دشمن؛ یعنی اسرائیل بگذارد؟

از سوی دیگر، چگونه فرمانده عالی‌رتبه امنیتی وی، سرتیپ عدنان داوود در پادگان مرجعیون در تاریخ 9 اگوست 2006 همه امکانات پادگان مرجعیون در جنوب لبنان را در اختیار دشمن قرار می‌دهد و با آنان در جلسات بسیار صمیمی نشست و برخاست می‌کند و قهوه می‌نوشد و فال قهوه می‌گیرند و دست آخر، سرپرست وزارت کشورش «احمد فتفت»، که جزو تیم سیاسی سعدالدین حریری است، اعلام می‌کند که این سرتیپ لبنانی، هیچ‌گونه عملی که عنوان خیانت داشته باشد، مرتکب نشده است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان لبنانی، معتقدند که برابر ماده 121 فصل دوم قانون دادگاه‌های نظامی لبنان، اقدامات و رفتار سرتیپ عدنان داوود از مصادیق بارز تسلیم در برابر دشمن و مخالفت با شرافت ملی است که در همین قانون جزای اعدام برای آن در نظر گرفته‌اند.

کانال دوم تلویزیون اسرائیل به تفصیل همه ماجرای همکاری این سرتیپ و تعدادی از همکارانش را تنها سه روز پس از پایان این ماجرا، نشان می‌دهد و یک رسوایی بزرگ امنیتی و نظامی در لبنان پدید می‌آورد که هرگز سابقه نداشته است. این در حالی بود که مقاومت اسلامی لبنان در همان روزها، سرگرم نبردی سخت و طاقت‌فرسا با ارتش اسرائیل در مرجعیون و در اطراف پادگان ارتش لبنان در مرجعیون بود و در نتیجه، فشار فزاینده نیروهای حزب‌الله بود که تعداد بسیاری از نیروهای ارتش اسرائیل برای حفاظت از جان خود، وارد پادگان شده و مورد استقبال سرتیپ عدنان داود که مورد حمایت احمد فتفت، سرپرست وزارت کشور لبنان است، قرار می‌گیرد.

گفته می‌شود، اگر این نیروهای ارتش اسرائیل، وارد پادگان مرجعیون نمی‌شدند، تعداد کشته‌های ارتش اسرائیل تا مرز 250 تن افزایش می‌یافت و یا در صورت اسارت آنان، تعداد اسرای اسرائیلی در جنگ 33 روزه حزب‌‌الله با ارتش اسرائیل به بیش از پنجاه تن افزایش می‌یافت و این در آن روزها به معنی تغییر همه موازنه‌ها در جنگ و برتری مطلق حزب‌الله در صحنه نبرد بود.

 اما برای این که جلوی این اقدام گرفته شود، تنها در کمتر از یک ساعت، به اندازه یک ماه، ارتباطات و تماس‌های دیپلماتیک بین بیروت ـ تل‌آویو با میانجیگری واشنگتن برقرار می‌شود. نطفه این ارتباطات را یکی از چهره‌های برجسته اقتصادی لبنان تشکیل می‌دهد که با یکی از تجار یهودی در اروپا، دارای روابط اقتصادی نزدیکی است. این رابط، نخست‌وزیر دولت لبنان را متقاعد می‌کند تا نیروهای اسرائیلی تحت محاصره در پادگان مرجعیون، به سلامت از این پادگان خارج شوند و حزب‌الله نیز هیچ اقدامی علیه آنان انجام ندهد و در ازای آن، 350 تن از عناصر ارتش لبنان به همراه تعدادی از مردم عادی، که در این پادگان، پناه گرفته بودند به سلامت، این پادگان را ترک کنند و به همین دلیل بود که حزب‌الله لبنان، اجازه داد تا نیروهای تحت محاصره ارتش اسرائیل به سلامت، مرجعیون را ترک کنند و عملا راهی جز این نداشت و همین بود که باعث شد تا هم‌زمان در تاریخ 11 اگوست 2006 نیروهای نظامی و امنیتی مشترک لبنان، پادگان مرجعیون را ترک کردند و از سوی دیگر نیز نیروهای اسرائیلی منطقه را ترک کردند. برای این اقدام تماس‌ها و مذاکرات بسیار فشرده و متعددی انجام شد که آقای احمد فتفت نیز در اظهارات مختلفی بر آن صحه گذارده است.

و اکنون همین وزیر کابینه لبنان است که از سرتیپ عدنان داود حمایت می‌کند و شمشیر خویش را از رو به سوی حزب‌الله می‌گشاید و روشن است که او و سرتیپ مورد حمایتش، باید بمانند تا بهای سکوت آنان در این که چه کسانی پشت این مذاکرات و واسطه‌گری‌ها و گفت‌وگوها بودند، پرداخت شود. از همه اینها گذشته، بین تشکیلات امنیتی لبنان در زمان آقای فواد سینیوره، آن قدر نزدیکی با سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا برقرار شده است که این سازمان برای مدیرکل سازمان امنیت لبنان سرلشکر وفیق جزینی، یک کادیلاک آخرین سیستم و مجهز به امکانات امنیتی، هدیه می‌فرستد و بر سر این که این مقام امنیتی از این ماشین استفاده کند یا نه، در کابینه دولت، جنجال و دعوا می‌شود و جالب آن که همین مقام امنیتی، اصرار دارد که از ماشین به صفت یک هدیه شخصی استفاده کند. این یکی از مسائلی بود که در کابینه لبنان، نماینده حزب‌الله با آن به طور ریشه‌ای برخورد کرد و خواستار حل و فصل این موضوع در تشکیلات امنیتی لبنان شده بود.


و همه این امور، باعث می‌شود تا سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، بار دیگر به صحنه بیاید و به رغم همه تهدیدات اسرائیل و در حالی که رقبای سیاسی از غیبت او در صحنه سیاسی لبنان، لبخند رضایتی بر لب داشتند، بار دیگر خطابه‌ای قوی و پر خروش را در یکی از بزرگ‌ترین اجتماعات لبنان به اجرا درآورد. در این اجتماع بزرگ، چهره‌های بزرگی نیز پشت سر او حضور داشتند. نمایندگان رئیس‌جمهور لبنان و رئیس پارلمان، سلیم‌الحص، عمر کرامی، شیخ بهجت غیث، رهبر مذهبی دروزی‌های لبنان، سلیمان فرنجیه، طلال ارسلان از رهبران سیاسی دروزی، ایلی فرزلی، میشل سماحه و ده‌ها شخصیت و چهره‌ سرشناس سیاسی لبنان. این اجتماع بزرگ، نشان داد که جبهه مقاومت اسلامی لبنان در صورت یک انتخابات جدید، بدون شک، قدرت سیاسی قوی‌تری در لبنان پیدا خواهد کرد و می‌تواند با هم‌پیمانی با احزاب سیاسی سنی و مسیحی و دروزی، رقبایی را که ادعای اکثریت پارلمانی در لبنان را دارند، شکست سنگینی دهد.


سیدحسن نصرالله بر چند نکته بسیار حساس تأکید داشت:
1ـ دولت کنونی لبنان، وجهه وحدت ملی ندارد و قادر به دفاع از وحدت ملی و مصالح ملی لبنان نیست. از همین رو، باید دولت وحدت ملی تشکیل شود.
2ـ جامعه لبنان از یک بحران داخلی در رنج است که می‌تواند تخریب کشور را به دنبال داشته باشد.
3ـ سلاح مقاومت تا زمانی که دولتی فراگیر و توانا تشکیل شود، غیرقابل گفت‌وگوست و حزب‌الله هرگز آن را تحویل نخواهد داد.
4ـ حزب‌الله لبنان هرگز در تله در گیری با ارتش لبنان گرفتار نخواهد شد و آنان را برادران خود می‌داند.
5ـ عناصر وابسته‌ای که در نبرد علیه مقاومت فعالیت می‌کردند، در هیچ یک از برنامه‌های خود علیه حزب‌الله به اهدافشان نرسیده اند.
6ـ تا اشغال در جنوب لبنان، ولو یک قدم از خاک لبنان باقی است، حزب‌الله با سلاحش همچنان باقی خواهد ماند.
7ـ حزب‌الله بر سر اسرای اسرائیلی در چهارچوب مذاکرات غیرمستقیم تنها در برابر اسرای لبنانی آنان را آزاد خواهد کرد.
8ـ حزب‌الله قطعنامه 1701 را مقدس نمی‌داند و در صورت ادامه تجاوزات اسرائیل به جنوب، به آنان به شدت پاسخ خواهد داد.
9ـ ولید جنبلاط از سخنان سابقش در برابر توده‌های حزب‌الله باید عذرخواهی کند. او از مردم همراه مقاومت به «بدون عقل» یاد کرده بود.
10ـ حزب‌الله لبنان، خود را هم‌پیمان ایران و سوریه می‌داند و از اظهار آن هیچ ابایی ندارد و به آن افتخار می‌کند.

سیدحسن نصرالله با مواضع اخیر خویش به کسانی که او را به «حسابرسی پس از جنگ» تهدید می‌کردند و یا کسانی که از مقاومت او چهره‌ای شکست خورده ترسیم می‌کردند و یا حتی در تلاش بودند تا وجود حزب‌الله را منکر شوند، نشان داد که همانند روزهای 33 روزه در نبرد با اسرائیل، با رهبری اندیشمند، توانا و زیرک روبه‌رو هستند. او نشان داد، در حالی که دشمن او «ایهود اولمرت»، فقط 7 درصد جایگاه مردمی‌اش را نگه داشته، سیدحسن نصرالله، هنوز با نیروی 100درصدی بر قلوب نه تنها مردم لبنان که همه ملل منطقه حاکمیت می‌کند. دشمنان او که در لباس رقیب در برابر او ظاهر می‌شوند، به خوبی آگاهند که از این پس در برابر آنان فردی در قامت یک رهبر بزرگ اسلامی قد علم خواهد کرد.




امید کاوه ::: سه شنبه 85/8/30::: ساعت 1:35 عصر

سلام خدمت دوستان

 همانطور که می دانید دوباره فصل انتخابات فرا رسیده وباز هم اقایون سیاسی یاد مردم

افتاده اند وهر طور شده دنبال جمع کردن رای مردم به نفع کاندیدای مورد نظر شان

هستند و این کار را بیست و هفت سال هست که انجام میدهند یعنی وقتی خرشان از 

از پل گذشت دیگه مردم را فراموش می کنند تا انتخا بات بعدی. به نظر شما تا کی می 

توانند این کار را بکنند بالاخره مردم تا یک اندازه ای گول می خورند وقتی ببینند که هیچ

کاری این رای ها یی که میدن بر نمی یاد اون موقع این رجال سیاسی چه کاری میتونند

بکنند عاقبتشون میشه مثل حکومتهای قبلی که توسط همین مردم سرنگون شدند

تا کی دنبال چاپیدن سروت این مرزو بوم می تونید باشید مگه از حکومتهای قبلی که از

شما قویتر و دانا تر بودند درس عبرت نگرفتید . انها الان کجا هستند جز اینکه زیر خروار

ها خاک هستند.مگر دنیا اینقدر بی در و پیکر شده که شما فکر میکنید رهبر و ولی

فقیه این امت توسط شما انتخاب میشه؟ ما خیلی عالم و مجتهد داریم ولی ایا فکر

کردید که چرا از بین این همه عالم امام خامنه ای انتخاب شد؟ مگر انتخاب اقا توسط

شما بوده؟ شما ها اصلا رقمی نیستید برلی یک همچین انتخاب بزرگی شما جلوتر

 از دماغتان را نمی بینید که بخواهید همچین کاری بکنید. انتخاب رهبری دست شما

وامثال شما ها نیست خود اقا امام زمان هست که در دهان شما میگذارد که چه

شخصی را باید انتخاب کنید.گرچه خودتان خوب میدانید جز برای استفاده از این

موقعیت وارد معرکه میشوید وفقط برای اینکه حزب مورد نظرتان سهمی از این مجلس

 جهت سو استفاده داشته باشد وارد میشوید. 




امید کاوه ::: دوشنبه 85/8/22::: ساعت 11:43 صبح

فلسطین سرزمینی عربی و اسلامی است، که در قدیم کنعان نام داشت، حدود 27024 کیلومتر مربع مساحت دارد که دریای مدیترانه در غرب، لبنان در شمال، سوریه و رود اردن در شرق و دریای سرخ و شبه جزیره سینا در جنوب و جنوب غربی آن قرار دارد. فلسطین سرزمینی حاصلخیز و دارای آب و هوای معتدل است. این منطقه محل ظهور پیامبران بزرگی چون عیسی (ع)، موسی (ع) ومحل عبور و زندگانی حضرت ابراهیم (ع) بوده است. این سرزمین از نظر موقعیت سوق الجیشی بسیار حساس و پراهمیت است به مثابه پلی است که کشورهای عربی، اسلامی آسیا را به آفریقا متصل می کند.

این موقعیت ویژه جغرافیایی فلسطین را در طول تاریخ گذرگاه و نقطه تمرکز بسیاری از کشورها و تمدنهای پیاپی تبدیل کرده بود تا اینکه همراه با سایر سرزمینهای عربی، به کشوری با هویتی اسلامی و عربی تبدیل شد.

شهر اورشلیم با بیت المقدس قدیم بر فراز یک تپه بنا گردیده و ازمکانهای مهم فلسطین است. کوه صهیون و کوه زیتون از شرق و غرب آن را احاطه کرده اند.

کنعانیان نخستین اقوامی بودند که از شبه جزیره عربستان به فلسطین آمدند و در این سرزمین سکونت گزیدند. آنان در فلسطین با آموریان و فلسطینیان در هم آمیختند و از سال 2500 ق.م فرمانروایی ایجاد کردند که 15 قرن ادامه داشت. تاریخ فلسطین با نام انبیا آغاز می شود. نام حضرت یعقوب، اسرائیل بود. بنی اسرائیل فرزندان یعقوب بودند و حدود سیزده قرن قبل از میلاد اقتدار داشتند. در هنگام حکومت فرعون بر مصر و پیش از ظهور موسی (ع) جمعیت اسرائیلیان زیاد شد. 430 سال پس از ورود یعقوب به مصر، حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر به مقصد سرزمین موعود، به حرکت درآورد. پیمودن این مسافت چهل سال طول کشید. حضرت موسی در این دوران طولانی از هدایت قوم فروگذار نکرد اما بنی اسرائیل بارها دست به طغیان و تجاوز زدند. پس از حضرت موسی (ع)، یوشع جانشین وی شد و بنی اسرائیل را از اردن عبور داد تا اینکه این قوم به شهرهای جدید رسیدند و دست به غارت و کشتار اهالی زدند. اما قوم فلسطین در مقابل آنان مقاومت کرد و سرانجام بنی اسرائیل را مغلوب ساخت. لیکن پس از جنگهای فراوان، مجدداً بنی اسرائیل قدرت گرفتند و بر شهرها مسلط شدند. در حدود 1000 ق.م حضرت داوود توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج کند و بیت المقدس یا خانه خدا را در آنجا بنا کند. این بنا توسط حضرت سلیمان تکمیل شد. سلیمان، چهل سال سلطنت کرد و آرامش را به قدس بازگرداند اما پس از او، دوباره ظلم و غارت بنی اسرائیل آغاز شد.

حدود 730 ق.م شالمانصر (شلمنصر) به اسرائیل تاخت و عده ای از آنان را اسیر کرد و به جای آنها بابلیان را اسکان داد. در سال 586 ق.م در زمان بخت النصر، کشور یهود مورد حمله آشوریان قرار گرفت که منجر به انحطاط و اسارت بنی اسرائیل شد. سرانجام کوروش پادشاه ایران، بابل را تسخیر کرد و یهودیان را آزاد ساخت و به فلسطین و اورشلیم بازگرداند. آسایش اورشلیم تا پایان سلطنت داریوش سوم ادامه داشت تا اینکه اسکندر مقدونی، در حدود 323 ق.م به ایران، مصر، سوریه، فنقیه و فلسطین حمله کرد و ویرانی و قتل و غارت فراوانی به بار آورد. پس از اسکندر، جانشینان او بر فلسطین مسلط شدند. از سال 63ق.م دوره تسلط رومیان آغاز شد که پس از جنگهای فراوان، به ارمنستان و قسمتی از آسیا و آفریقا، سپس سوریه و فلسطین حمله بردند. دوازده هزار یهودی را کشتند و دیوارهای شهر را ویران ساختند.

در چنان شرایطی، ظهور مسیح امید و آرزوی یهودیان بود تا آنان را نجات بخشد. اما روحانیون یهود به او حسادت میورزیدند و می خواستند او را از میان بردارند و سرانجام به فتوای شورای یهود و جوسازی های آنان، حضرت عیسی (ع) توسط حکمران رومی سرزمین یهودا به اعدام محکوم و مصلوب شد.

در سال 70 م تیتوس فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را محاصره کرد و پس از چند ماه مقاومت یهودیان، سرانجام رومیان فاتح شدند و قوم یهود دوباره آواره گشت. در زمان خسرو دوم پادشاه ساسانی، میان امپراطوری ایران، روم را شکست داده و با راهنمایی یهودیانی که با ایران همکاری می کردند اورشلیم‌ (فلسطین) را فتح کردند. اما پس از مرگ خسرو پرویز، این سرزمین دو باره به دست مسیحیان افتاد.

در زمان خلیفه اول مسلمین (ابوبکر)، او سپاهی را روانه سوریه و فلسطین کرد که با درگذشت او، در زمان خلیفه دوم، عمر، سوریه و بیت المقدس به دست مسلمین افتاد و رومیان در آنجا شکست خوردند. اهالی شهر مقاومت زیادی کردند اما طولانی شدن محاصره و مشکل غذا آنان را مجبور به تسلیم کرد و قرارداد صلح منعقد شد. و از آن سال یعنی 15 ه فلسطین در دست مسلمانان بود.

از سال 1095م. با تهاجم اروپائیان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو قرن ادامه یافت. اگر چه این جنگ علتهای گوناگونی داشت اما مورخان یکی از علل آنرا، مساله فلسطین و شهر بیت المقدس و خراجگزار بودن مسیحیان این شهر برای مسلمانان ذکر می کنند. صلیبیون پس از نبردی سخت و محاصره طولانی بیت المقدس، وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به عنوان غنیمت، غارت کردند.

بدین سان مسیحیان 90 سال بر فلسطین حکومت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی (1149-1147م) مطابق با 544-542 ه صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدس را باز پس گرفت و آنها را از سوریه و مصر و سایر مناطق بیرون راند.

پس از هفتمین جنگ صلیبی و مرگ آخرین پادشاه سلسله ایوبی، ممالیک حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته و بیت المقدس را نیز در اختیار داشتند و با سپاه مغول جنگیدند و آنها را شکست دادند و بازماندگان صلیبی ها را در عکا نابود ساختند. از سوی دیگر سلسله عثمانی با جنگهای طولانی و  فتوحات عثمانی غازی در نبرد با مغولان و یونانیان، پایه گذاری شد. در زمان سلطان محمد فاتح در سال 1453م. شهر قسطنطنیه که مهمترین مرکز اقتدار صلیبیون و پایتخت روم شرقی بود فتح شد و به مدت 500 سال به پایتخت امپراطوری عثمانی تبدیل گردید.

اواخر قرن نوزدهم شورشهایی در فلسطین به وجود آمد. انگلستان در این سالها مدافع عثمانی بود، ناگهان تغییر روش داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از شورشیان حمایت کرد. از جمله « حسین، امیر مکه» را که نماینده عثمانی در حجاز و مردی جاه طلب بود تحریک کرد با حمایت انگلیس از عثمانی جدا شود. در چنین شرایطی عده ای از یهودیان، اندیشه ملت واحد یهود را مطرح کردند و برای تشکیل کشوری مستقل دست به اقداماتی زدند که کار آنها مورد تشویق و حمایت دولت انگلیس قرار گرفت. این عده با گرفتن کمکهای مالی از یهودیان ثروتمند، برای پیشبرد مقاصد خود حزبی تشکیل دادند و نام صهیون را بر خود نهادند.

در سال 1916 قرارداد « سایکس ـ پیکو» میان روسیه، فرانسه و انگلیس به امضا رسید تا به موجب آن سرزمینهای تجزیه شده از عثمانی را میان خویش تقسیم کنند. اما انگلیس که چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال سوئز دید در سال 1917 با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور به وقوع پیوست، از پیمان سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومیت خویش در‌آورد.

صهیونیستها در اوایل قرن بیستم با استفاده از سلطه انگلیس بر فلسطین، راه حل تشکیل یک کشور یهودی را در برابر ضدیت با یهودیان جهان و آزار آنان مطرح کردند. انگلستان در این زمان برای تداوم سلطه خود به پایگاهی در این منطقه نیاز داشت. در جریان جنگ جهانی اول صهیونیستها از انگلیس و امریکا خواستند در صورتی که دولت عثمانی متحد آلمان، شکست بخورد، پس از خاتمه جنگ فلسطین تبدیل به مملکت یهود گردد. کوشش صهیونیستها نتیجه بخشید و توانستند نظر « لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس را جلب کنند. سرانجام در آوریل 1920 متفقین و جامعه ملل، قیمومیت فلسطین را رسماً به دولت انگلستان واگذار کردند و آن را موظف کردند، با تاسیس کانون ملی یهود، برای اجرای اعلامیه بالفور کمک کند.

با واگذاری حکومت از سوی انگلیس به یک یهودی، مهاجرت و انتقال یهودیان به فلسطین شروع شد. این امر موجب شورش و مخالفت اعراب گردید. در این هنگام سایر اعراب که دچار تفرقه بودند جز در شعار کمک دیگری به فلسطینیها نمی کردند. اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار گذاشتند و اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار گذاشتند و در برابر یهودیان صهیونیست متحد شدند. در تابستان 1929 نخستین برخورد خونین میان فلسطینیها و صهیونیستهای مهاجر درگرفت. در این درگیری صهیونیستها و سربازان انگلیسی با آتش گشودن بر روی فلسطینی ها حدود 351 تن را شهید و عده ای را مجروح و دستگیر کردند. در اواخر دهه 1920 تا 1936 قیام مسلحانه شیخ عزالدین قسام به وقوع پیوست اما وی یارانش به شهادت رسیدند. در سال 1937 عبدالقادر حسینی رهبری مبارزات را در دست گرفت اما او نیز پس از نبردهای زیادی علیه سلطه گران انگلیسی صهیونیستها همراه با یارانش به شهادت رسید. در سال 1944 حسن سلامه فرماندهی جنگ با نیروهای مشترک صهیونیستی، انگلیسی را برعهده گرفت ولی او نیز به شهادت رسید.

از دهه چهل مساله فلسطین به یک مساله عربی تبدیل شد و در راس مسائل بین المللی قرار گرفت. در طول جنگ جهانی دوم آرامش نسبی بر فلسطین حکمفرما بود. انگلیس در 14 مه 1948 به قیمومیت خود خاتمه داد و نیروهایش را از فلسطین خارج کرد. در همان روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و در ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعی 14/5/1948 موجودیت دولت اسرائیل توسط « دیوید بن گورین» در اجتماعی در موزه تل آویو اعلام گردید. وی ضمن سختانش گفت: « ما در اینجا می گوئیم که با پایان گرفتن حکومت قیمومیت در نیمه شب 14-15 مه 1948 در انتظار برپایی دستگاههای دولتی طبق قانون اساسی هستیم که توسط شورای قانون اساسی در زمان مناسبی ـ که ان را حداکثر اول اکتبر 1948 تعیین کرده بود ـ تدوین خواهد شد.»




امید کاوه ::: شنبه 85/8/20::: ساعت 12:55 عصر

   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :9012
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
امید کاوه
ادم معمولی
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<